تحلیل سیاسی پژاک
ایران در وضعیت کنونی در تقلای حفظ پایههای ستمگرانه و تئوکراتیک خویش در حوزههای بحرانزده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در برهه حاضر که جامعه مدنی و خلقها با نارضایتیهای گسترده مشروعیت را از نظام حاکم سلب نمودهاند، رژیم بجای حل بحرانها که خود بانی آن است، برای سرکوب بیشتر جامعه و ایجاد خفقان سیاسی برنامهریزی میکند. وضعیت سیاسیای که اخیرا به میان آمده، ناشی از جدال مداوم میان جامعه و حاکمیت دسپوتیک میباشد. مشخصا، روابط دستگاه قدرت که تحت کنترل کامل جریانهای جناحی تندرو در رأس نظام میباشد، با نفوذ در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، سعی در کنترل تمامعیار جامعه دارد. چنین وضعیتی موجب بروز فوقبحرانهای نابودگر در همه عرصهها شده و معیشت جامعه جدا به خطر افتاده است.
خلقها در سراسر ایران در برابر ستمهای مضاعف نظام حاکم فاشیست دست به واکنشهای اعتراضی زدند که با جرقه آغازین جنبش انقلابی «ژن، ژیان، آزادی» به «واکنشهای انقلابی» مبدل شد. خواست اکثریت جامعه در برابر آنهمه بحران که ساخته دست نظام حاکم زورمدار است، تغییر ساختارین میباشد. دولت و حکومت نیز در برابر این خواست برحق خلقها مقاومت میکنند و در وقایع نخستین سالگرد انقلاب ژن، ژیان، آزادی بخوبی مشاهده شد که جامعه علیرغم گذشت یک سال، همچنان بر مواضع و مطالبات خویش پافشاری میکند حتی با اعتصاب سراسری پاسخی محکم به رژیم سرکوبگر داد. بویژه جامعه یکپارچه خیزشی شرق کردستان اثبات نمود که انقلاب آغازشده متوقف نخواهد شد و تا رسیدن به آزادی و دمکراسی از پای نخواهد نشست.
بازداشت و حبس صدها تن در نخستین سالگرد انقلاب ژن، ژیان، آزادی موجب مهار موج اعتصابات و خیزشها در شرق کردستان نشد. در سراسر ایران، بحرانهای سیاسی و اقتصادی و معیشتی کماکان تحت فشارهای سیاسی و دسپوتیک رژیم ادامه دارد، اما آنچه بیبازگشت شده، فرایند انقلاب خلقهاست که علیرغم فرازو فرودهایی، کماکان به خروش خویش تداوم بخشیده. این فرایند، هماکنون منتظر رخدادها و تحولاتی در حوزه ایران، منطقه و بینالملل برای مناسبترشدن شرایط اوجگیری خیزشها میباشد. وقتی تحول ذهنیتی و فرهنگی در تمامی عرصههای جامعه ایران بصورت کاملا محسوس مشاهده میشود، دیگر توقف سیر وقایع انقلاب خلقی غیرممکن است. شاید برای مدتی روندی کندتر داشته باشد، اما مهم این است که فرایند زمانی و مکانی رخدادهای آن در راستای تغییر بنیادین، تثبیت گشته است. درواقع به دلیل تثبیت موقعیت و مواضع اقشار و تودهها در برابر نهادهای حاکمیت، رژیم نیز متوجه تغییرات اولیه در بطن جامعه شده لذا میکوشد مطابق این تحولات عکسالعمل نشان دهد. هنوز هم ماهیت عکسالعملها، سرکوبگری و اختناق و انقیاد خلقهاست، ولی در جبهه مخالف آن، واکنشهای انقلابی خلقها هم قویپایه شده است. این امر جای بسی امید در میان جامعه است.
در شرایطی که اخیرا در نتیجه جدال میان جامعه و حاکمیت به میان آمده، شرایط منطقهای و بینالمللی هم موجب شده که بخاطر مواضع منفعتپرستانه دول مختلف که موج سیاستهای آنها با مطالبات جامعه ایران همپوشان و همسو نیست، خلقهای تحولخواه ایران و شرق کردستان تحت فشار قرارگیرند. در یک سال گذشته باتوجه به سیاستهای مزورانه و منفعتپرستیهای پراگماتیستی دول مختلف، اثبات شد که هیچ یک از قدرتهای جهانی و منطقهای درگیر با مسایل ایران، در انطباق با مطالبات جامعه مدنی ایران، برنامههایشان را طرحریزی نمیکنند. بنابراین بازهم مشخص شد که جامعه انقلابی لازم است بر داشتهها و نیروی ذاتی خویش متکی باشد. اثبات شد که خلقها و اپوزیسیون ایرانی و کُردی لازم است خود بدون چشمداشت از نیروهای خارجی، شرایط تحول انقلابی ساختارین در ایران را فراهم سازند. وضعیتی که هماکنون به میان آمده، فایقآمدن حاکمیت فاشیست ایران بر طیفهای اپوزیسیون نیست، بلکه ضعف اپوزیسیون ایرانی است که از حرکت سریع جامعه جامانده و پاسخگو نیست.
همراستا با این تحولات، باردیگر جهانیان در وقایع نخستین سالگرد جنبش انقلابی ژن، ژیان، آزادی مشاهده کردند که مسئلهکُرد جزو اساسیترین مسایل ایران است و جامعه کُرد مهمترین بازیگر در حوزه سیاسی میباشد. بنابراین تلاش حاکمیت برای نادیدهگرفتن این نقش استراتژیک، هر روز خسرانهای جبرانناپذیری برای خلقهای ایران به بارمیآورد. لطمهزدن به فرایند برحق آزادیخواهی خلقکُرد در ایران ضربهزدن به کل جامعه ایران است. هماکنون بخاطر سکوت مجامع بینالملل، نوعی کودتای سیاسی – نظامی بدست حاکمیت تهران علیه خلقکُرد و مسئله کُرد انجام شده، اما موفق به تحقق همه خواستههایش نشده. امروز جنبش آزادیخواهی کُرد اگرچه بخاطر سیاستهای دول ایران، ترکیه، سوریه و عراق با نوعی جنگ پراکنده در بخشهای کردستان به شیوههای نوین روبرو گشته، اما مبارزه و مقاومتی تاریخی نیز علیه آن جنگافروزی نسلکشانه ادامه دارد. در روزهای اخیر، حملات ترکیه علیه قامشلو، شنگال، هولیر و سلیمانیه و تهدیدات موازی ایران علیه احزاب شرق کردستان، شیوهای خاص و هدایتشده از همان جنگ پراکنده میباشد. بنابراین در جریان فشارهای ایران، ترکیه و عراق علیه کُردها و احزاب شرق کردستان، باردیگر اثبات شد که کوهستان تنها دوست و مأوای حقیقی برای کُردهاست و مسیر پژاک، صحیح میباشد.
هارشدن نظامهای فاشیست ایران و ترکیه و دول حاکم بر بخشهای کردستان، واکنشی نسبت به گسترش مبارزات خلقکُرد در هر چهاربخش کردستان است. مبارزات جنبش آزادیخواهی و خلق کُرد در این کشورها اوضاع سیاسی و شرایط جدید اجتماعی محسوسی به بارآورده. این مبارزات، فراینده انقلاب ذهنیتی و فرهنگی را به موازات تحولات سیاسی نوین در ایران و ترکیه نیز بهوجودآورده. به همیندلیل میزان حملات بیمحابا و نسلکشانه آن دولتها افزایش یافته و گستره آن به برون از مرزهای آنها نیز کشیده شده. همراستایی و هماهنگی بیشتر ایران، ترکیه، سوریه و عراق در روزهای اخیر علیه کُردها بیسابقه است و رویاروییها را به مراحل خطرناکتری میکشاند که بیشک عواقف مخرب آن متوجه سایر خلقهای منطقه همخواهد شد. این یک وضعیت هشدارآمیز است. درگیرشدن ایران با مسئله کُرد در سایر بخشهای کردستان نشانه فشار مبارزات کُردها بر کانون سیاسی ایران میباشد که میرود به مراحلی حساستر برسد. در صورت اصرار خلقمان بر تداوم مبارزات همهجانبه، بیشک این رژیمهای مستبد ناچار به تسلیمپذیری خواهندشد و ورق به نفع خلقهای تحت ستم برخواهدگشت.
حزب حیات آزاد کردستان(پژاک)
۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳ برابر با ۲۸ شهریور ۱۴۰۱